سلامت روان
سلامت روان

سلامت روان

مشاوره رایگان

سلام خدمت همه دوستان گرامی. در این وبلاگ می توانید سوالات روان شناسی با موضوعات مختلف خانواده درمانی، زوج درمانی، مشکلات جوانان، مشاوره ازدواج، مشاوره تحصیلی، را بپرسید و در اسرع وقت پاسخ های شما ارسال می گردد.

در ارسال سوالات حتما نکات زیر رعایت شود.

1- سوالات خود را حتما فارسی بنویسید. به سوالات فینگلیش پاسخ داده نمی شود.

2- سن ،جنسیت و وضعیت تأهل خود را حتما بنویسید.

3- برای سوالات محرمانه خود درخواست رمز نمایید.

4- از پرسیدن هرگونه سوالی خجالت نکشید.

5- برای اطلاع رسانی پاسخ سوال شما در سایت شماره همراه و ایمیل خود را در صورت تمایل وارد کنید.

6- سوالات خود را  فقط در بخش ایجاد سوال مشاوره می توانید درج نمایید.

7- صرفاً به سؤالاتی پاسخ داده خواهد شد که ایمیل شماره تماس  خود را در سؤال درج نمایند.


نظرات 2 + ارسال نظر
شهلا دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 20:02

سلام وقتتون بخیر.
خیلی گشتم تا ی مشاوره انلاین پیدا کنم.امیدوارم کمک کنید به شدت کم اوردم و نیاز ب کمک دارم.من 28 سالمه مهندس کامپیوتر بیکار دختر سوم خانواده دوتا هواهر بزرگترم ازد کردن من و برادرم مجردیم.برادرم تک پسره و به شدت مورد احترامه مامانمه. و تلافی تمام ناراحتی های همه باید سر من خالی بشه.
من تا جایی ک یادمه از بچگی هر کاری برای من انجام شده سرکوفت ان را شنیدم.اما الان واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم من افسردگی گرفتم و دارو مصرف میکنم تمام موهام سپید شدن ولی مامانم هرروز بیتر اذیتم میکنه راه میره زیر لب ب من غر میزنه تمام کارها را میکنم ک بیخیالم بشه اما انگارنه انگار پیش بقیه همیشه خردم میکنه راه میره میگه سی سالته ال بل من کم اوردم من واقعا دلم خودکشی میخاد .برای هیچ کاری حاضر نیستن برام هزینه بکنن تو خونه باشم فقط اگه گوشی دستمه ک بازی میکنم حتما ی جنجال ادامشه.انگار نه انگار به قول خودش ک من سی سالمه مثل ی بچه ده ساله برام تصمیم میگیره کجا برم کجا بیام نفس بکشم نکشم و اگه مشکل مالی چیزی برای داداشم پیش بیاد سرکوفت سرکوفت ک تو کار نمیکنی پول در نمیاری.از من بیزاره حاضر نیس منو ببینه چجوری بگم تا لباس کفشم پاره نشه حاضر نیس بخره بخره هم کلی سرکوفت میده همیشه مقایسه میکنه فلان را ببین با اینکه قسم میخورم هیچکدوم در حد من نیستن تصمیم ب خودکشی دارم اما راهش را بلد نیستم تو را خدا کمکم کنید من کم اوردم

پاسخ شما به ایمیلتان ارسال خواهد شد

نهال شایان جمعه 27 فروردین 1395 ساعت 22:02

با سلام و خسته نباشید واقعا خواهش میکنم در مشکل زیر مرا هرچه زودتر کمک کنید.دختری هستم 25 ساله و یک ماه قبل از اینکه از پایان نامه ارشدم دفاع کنم یکی از استادانم که از همان ترم های اول اورا میشناختم به علت اینکه داور پایان نامه ام هم بود میانه ی خیلی خوبی پیدا کردم طوری که در تمام مشکلات شخصی،درسی و خانوادگی بسیار مرا کمک میکرد.در همان بحبوحه نزدیک دفاعم به من ابراز علاقه کرد و من اصلا باورم نمیشد چون ایشان بسیار مرد متین و خوبی بود.میگفت به من از همان ترم های اول علاقه دارد. تا موقع دفاعم بسیار به من محبت میکرد اما چون ایشان متاهل بودند من اوایل توجه زیادی نشان ندادم اما بعد دفاعم متوجه شدم که به او وابسته شدم و چون همیشه در همه مسائل هم کمک و راهنمایی ام میکردند هر روز بیشتر به او وابسته و یا علاقه مند میشدم.تا اینکه بعد از دفاعم که به شهرخودم برگشتم 6ماهی هم از طریق تلفن باهم در ارتباط بودیم و حتی برایم کتاب های دکترا خرید و فرستاد ومن دکترا قبول شدم.اما حالا بعد از این همه محبت در حق من میگوید من میترسم که تو آیندتو بخاطر من خراب کنی و خواستگاراتو رد کنی. گفتم من یه دختر عاقلم و این کارو نمیکنم اما قبول نکرد و ازم خداحافظی کرد. بخاطر اینکه ایشان بسیار از لحاظ علمی قوی هستند و بیشتر از هرکسی میتوانند مرا در پیشرفتم کمکم کنند اما روزیکه خداحافظی کردند منم از شدت ناراحتی خداحافظی کردم.امامن ابتدا باید کم کم رابطه ام را بااو کم کنم نه یکدفعه ای و هم اینکه با شناختی که از خودم دارم مطمئنم طی چندین روزکه بگذرد میتوانم فقط رابطه ام با او فقط استاد و دانشجو باشد اما حال چیکارکنم که او خداحافظی کرده است؟به او واقعا برای این مرحله از تحصیلاتم احتیاج دارم.

جواب به ایمیل شما ارسال شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد